سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[دانشمند] هنگامی که از آنچه نمی داند پرسیده شد، ازگفتن «خداوند داناتر است» خجالت نکشد . [امام علی علیه السلام]

دیوانه !

ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 93/9/16 12:56 عصر

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

همین دیروز خودم با گوشهای خودم شنیدم که همسایه ها باز می گفتند دیوانه !

مثلا می آیند پیش ِ من که تنها نباشم !!!

هیچ هم فکر نمی کنند تو در خانه ای !

نمی گذارند راحت باشی ...

اه 

ببخش ...

همه اش مجبوری در اتاق بمانی تا بروند ...

تا من تنها نباشم ...

مگر من تنها هستم ؟!

از دست ِ همسایه ی سمت راستیمان هم خیلی شاکی هستم .. .نگاه ِ قاب شده ات را یواشکی برداشت برد که باز من نبینم و درد و دل نکنم ! 

 

صدای های های ِ گریه اش بلند شد ...

 

می دانم تاب ِ گریه هایم را نداری ولی راستش را بخواهی ، از وقتی مادر هم آمده پیش ِ تو دیگر تاب نمی آورم ... بیتابیم تو را آزار می دهد ... میدانم ... ببخش ...

 

 قطره اشکی چکید

روی تنها عکس ِ یادگاری اش ... 

 

 

باز هم صدای در

و باز هم عذرا خانم که آمده بود تا تنها نمانم ... !

 

- میبینی ؟! دیوانه شده ! خیره می شود به شیر آب و یواشکی می خندد ! سرخ و سفید می شود و با خودش حرف می زند !!! 

خودم این ها را شنیدم ...

 

می دانی ؟! ...

نکند تو هم فکر می کنی عقلم را از دست داده ام ؟ دلگیر می شوم اگر اینطور فکر کنی ... یادت نمی آید مگر ؟! همان شیر آب بود که کنارش می ایستادم تا کتری پر شود و برای ِ یک دو نفره ی ساده چای دم کنم ... یادت هست ؟! چقدر غـر میزدم به جانت که الان تمام ِ زندگیم را خاکی می کنی ؟! چقدر احمق بودم ...

خاکی که از تو باشد ، تربت است ... 

می شود بیایی 

تا کمی تیمم کنم ؟! 

 

 

 

کمی آن طرف تر آرام نگاهش می کرد  ...

صاحب ِ عکس ِ یادگاری ... !

 

ـــــــــــ

+ دلنوشت

+ صلواتی عنایت می کنید ؟

 

 

 

 




کلمات کلیدی :

ابزار وبمستر