سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم دشمن آنند که نمى‏دانند . [نهج البلاغه]

دل آشوب

ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 95/3/16 8:59 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم

 

دلت که آشوب باشد 

هرچه کنی

نمی توانی پنهانش کنی ...

نمی توانی وانمود کنی ..

غذایت شور می شود ,

دسر , تلخ ... 

لاک می زنی به ناخن هایت , یک ساعت بیشتر دوام نمی آورد ... پاکش می کنی ...

لباس ناخودآگاه مشکی ..

موهایت پریشان

آشفته

پخش روی صورت رنگ پریده ... 

پرده ها از صبح , نقاب شده اند بر صورت آفتاب ...

هور هم خسته شد و رفت ...

حالا هم چراغ ها تقلا می کنند تا کمی نور ببارند و نمی شود .. 

حسن یوسف ها سر به زیر می اندازند ...

امروز گل فروشی نرفته ای !

بچه ها در حیاط نیستند ...

نرفته بودی بنشینی کنارشان و خاله بازی کنی .. 

سگ ؛ زوزه می کشد ...

پنجره مات می کند ... 

اشک می بارد ...

حال و روز جزوه هایت را دیده ای ؟!

کو آن خط خوش ؟!

کجاست آن نظم ؟!

کجاست آن عشق باریده در واژه ها ... ؟!

کجا پنهان است تک بیت های عاشقانه ات بر سربرگ ها ... ؟!

می شکند ,

پیکسل ِ روی کیفت

بی هیچ دلیل ...

همان که فریاد می زد :

معجزه می کند , گذشت زمان !

میبینی ؟!

گویی کائنات هم دست به دست داده اند

تا تو ... 

چه بگویم ؟!

_____

+ دلنوشت ( استفاده با ذکر نام گل نرگس ) 




کلمات کلیدی :

ابزار وبمستر