سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زبان خردمند در پس دل اوست ، و دل نادان پس زبان او . [ و این از معنیهاى شگفت و شریف است و مقصود امام ( ع ) این است که : خردمند زبان خود را رها نکند تا که با دل خویش مشورت کند و با اندیشه خود رأى زند ، و نادان را آنچه بر زبان آید و گفته‏اى که بدان دهان گشاید ، بر اندیشیدن و رأى درست را بیرون کشیدن سبقت گیرد . پس چنان است که گویى زبان خردمند پیرو دل اوست و دل نادان پیرو زبان او . ] [نهج البلاغه]

قشنگترین چشم های دنیا

ارسال‌کننده : * گـــل نرگس * در : 96/10/21 2:50 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

حس ِ دیدن چشم های خوشبخت ترین دختر دنیا ، لذتی نبود که بخواهم به سادگی از کنارش ، بی تفاوت عبور کنم ... 

چشم های خوشبخت ترین دختر دنیا ، قشنگ ترین چشم های دنیایند ... 

چشم هایی که از برق دویده در نگاهشان می توان فهمید که به دنبال خوشبختی در این دنیا نباید گشت ! خوشبختی مفهوم فراتر از دنیایی است که برق چشمان خوشبخت ترین دخترش ، از او می بُرد ... ! 

قشنگ ترین چشم های دنیا می توانند روی صورت هر کسی جا خوش کنند و لذت دیدنشان بر صورت عزیزترین دوستانم ، لذت کمی نبود ... !

سه روز گذشته به عشق نگاه کردن چشم هایی گذشت که دریچه ی جان و دروازه ی وجودند ...

دوست داشتم ، زیباترین خاطره ای باشم که حتی پس از مرگم فکر کردنم لبخندی و فاتحه ای را آرام برایم بخرد ... 

دوست داشتم خوشبختی را ولو برای ثانیه ای آرام آرام بخزانم در خونی که می تپد به سراسر وجود عزیزانم .. چون دیگر سراسر عمر می شود عشق به همان یک لحظه ... 

فشنگ ترین هدیه ، قشنگ ترین چشمان دنیا بود ...

چشمانی که در آسمان و زمین بی مانند بود ، قشنگ ترین هدیه ، چشمان خوشبخت ترین دختر دنیا بود ...

بی شک هیچ چشمی زیباتر از چشم های دختری که جانش گواه امید اوست ، نیست ... چشمانی که از نگاهشان لاله می روید و به اشکشان کائنات باید پاسخگوی دادگاه عدل الهی باشند ...

چشمان مقدس تطهیر شده به اشکی که هیچ گاه ، هیچ گاه بی وضو نباید دست بر آنان کشید ... !

صورت گرم ریحانه اولین چهره ای بود که به زیباترین چشمان دنیا افتخار می داد ... درست وقتی درب خانه را باز کرد و مرا با کیکی که شمع هجده رویش بود دید ...

شمعی که در تمام عمر یکبار به دست باد سپرده می شود و بی مانند ترین تولد دنیاست ...

هجده سالگی بی همتاست ، خاص است ... متفاوت است ... 

دختر ها در تمام طول عمرشان یکبار هجده ساله می شوند و بعد تا آخر عمر در همان شور و شوق هجده سالگی می مانند ...

حتی اگر به نامردی سرکوب شوند و بیداد خفقان بر گلوی پر ز آواز جوانی شان ، مهر زند باز هم شب ها وقتی که همه خوابند یواشکی شروع می کنند به خواندن ...

قناری ها نوت از نوای دلنشین مادرانی بر می دارند که آرام دست بر شکم می کشند و برای نازدانه وجودی که درونشان می تپد ، زمزمه می کنند ؛ دو ، رِ ، می ، فا  ... 

و شکوفه ز لطافت این دو عدد کنار هم تقلید می کند ... 

یک ، هشت ...

هجده سن چادر های خاکی است ، سن عاشقانه بر سینه کوفتن هاست ... آرام بگویم ، هجده ، سن زهرایی هاست (‌ سلام الله علیها ) 

هجده سالگی خیلی بی مانند و مقدس است ...

خیلی ...

و به تبع هدیه اش هم باید بی مانند باشد ... 

یک شنبه ، روز چشم های خوشبخت ترین ریحانه ی دنیا در تمام تقویم ها بود ...

یک شنبه ریحانه از دنیا بریده بود ، یک شنبه ریحانه سکوت کرده بود ، سکوتی که در آن آوای مادرانگی بر تمام پروانه ها سر می داد و لالایی عشق بر جان شاپرک ها می خواند ...

این هفته ، هفته ی خوشبختی قشنگ ترین چشم های هجده ساله مادرانه های بی مانند بود ... 

چهارشنبه ، این چشم ها متعلق به حنانه بود

چشم هایی که خیره کیک روی تخت پر از لباس پرت شده و بهم ریخته را نگاه می کردند و درشان شور ، طبل می زد ... 

به چشم های حنانه خیره شده بودم ..

به چشم هایی که زیباتر از آن ها در دنیا نبود ...

به چشم هایی که جانی شاد را به نابی هجده سالگی گواه می داد ...

به چشم های حنانه خیره شده بودم ...

چشم های غمگینم به چشم های حنانه خیره شده بودند ... 

دیدن قشنگ ترین چشم های دنیا ، کار ساده ایست ... 

فقط کافی است حواست به دخترانه ای باشد ، درست وقتی که حواسش به خودش نیست !

و چشم های مادر وقتی که کیک تولدی را بعد سالها می بینند ، چقدر دیدنی است ! 

قطعا زیبا ترین چشمان دنیا چشمان یک دختر است 

دختری که لحظه ای از شور و تاب و تب دنیا ببرد ، لحظه ای به هیچ چیز فکر نکند ، جز خوشبختی ... 

چشم های غمگینم درست در تیر رس نگاه چشم های حنانه بود و چشم های ریحانه درست در مقابلشان ...

تمام این مدت ، تمام این هجده سال وقت فکر کردن به خودم را نداشتم ...

خودم باید حواسم به خودم می بود چیزی که این اواخر خسته ام کرده و ترجیح داده ام تا اگر حواسی بناست جمع من باشد لااقل حواس من نباشد !

خسته شده ام از تمام این سال ها مردانه جنگیدن ها ... 

برای یک لحظه ؛

دلم خواست .. 

چه می شد من هم خوشبخت ترین دختر دنیا بودم و برای ثانیه ای ، قشنگترین چشمان دنیا از آن من می شد ؟!

 

ــــ

+ امشب چقدر غمگینه ...

+ شمع هجدهم مثل سال های قبل باید توی تنهایی فوت بشه ... 

#س_شیرین_فرد

 




کلمات کلیدی :

ابزار وبمستر